من بودم صدای ممتدی که تو گوشم مدام شنیده میشد تا اینکه.. میان این همه تاریکی نور .... با دلم انگار قصد جنگ داشت، گویی از با من نشستن ننگ داشت. عاشقم من. ... خانه های ویرانه تر از ویرانه ام، من حقیقت نیستم افسانه ام ... گریه کردن تا سحر کار من است، شاهد من چشم بیمار من است ... برچسبها: دانلود, مصطفی زمانی, دکلمه .... جسمی با قلب لرزان.